□ برگرد آشپز احمق.
■ ببخشید قربان ولی من سرباز محافظ عرشهی کشتی نیروی دریایی هستم.
□ هر کوفتی که هستی باش. تو برای چی غواص شدی؟
■ فقط برای اینکه گفتید، نمیتونم!
آشپزی که سواد نداشت،در اون سن و سال، سواد هم یاد گرفت. با یه خانم دکتر ازدواج کرد و فرمانده نیروی دریایی آمریکا شد. حتی با مقررات وحشتناک نیروی دریایی آمریکا، پس از معلولیت باز هم در آزمونها از خودش لیاقت نشون داد و باز هم به غواصی ادامه داد. همه اینا...
فقط بهخاطر یه حرف
ولی اگه شخصیت آدمها از بچهگی مورد تاخت و تاز اونهایی که فکر میکنن میفهمن قرار بگیره؛ اگه آدم دائمالتحقیر بشه. دیگه از شنیدن هیچ چیزی دردش نمییاد.
اتفاق نامیمونی که در کشور ما بسیار بسیار رایجه.
آی پدر، مادرها: تو را به خدا بیخیال بچههاتون بشین.