چو تو خود کنی اختر خویش را بد مدار از فلک چشم نیک‌اختری را

چه خوب اومد چه بد به شرایط نسبتش ندین 

 

به یه نتیجه خیلی خوب و عملی تو زندگیم رسیدم و مایلم که این تجربه را تو این فضا با شماها share کنم.

دنیای خیلی بدی شده، صبح زود که از خواب پا می‌شیم؛ هر چقدر هم شاد و سرحال باشیم، تا شب، در تعاملات پیچیده‌ای که وجود داره، هزار تا مورد، تو کوچه و خیابون و محل کار و... می‌بینیم و اتفاق می‌افته که واقعاً آدم رو عصبی و ناراحت و دلخسته و دپرس می‌کنه.

متداول‌ترین برخورد ما با این موضوع اینه که برای روزمون،‌ یا برای شرایطی که در اون واقع شدیم ارزش‌گذاری می‌کنیم؛

می‌گیم امروز روز بدی بود و... من نمی‌گم که اون اتفاقها خوب بودن ولی تجربه به من ثابت کرده که اگه بخوای موفق باشی و بخصوص دپرس نباشی و لذت بیشتری از زندگیت ببری اصلاً نباید برای روزها و موقعیت‌هایی که درش قرار گرفتی هیچ ارزشی؛ چه خوب و چه بد؛ قائل بشی. کلاً ارزش‌گذاری را برای خودتون ممنوع کنین.

این را از من بشنوین، بهش عمل کنین تا ببینین که واقعاً چقدر مؤثره.

در ضمن در راستای یادگیری اینترنتی بقیه هم آستین‌ها را بالا بزنن و تجربه‌هاشون را هر چند کوچیک با بقیه در میون بذارن.

نظرسنجی

وبلاگی شبیه مدادرنگی 

 

دیروز جمعه، کلی وقت اضافه داشتم. حال مطلب نوشتن نداشتم و البته هنوز هم ندارم؛ ولی گفتم حالا که سال جدید شده و اینقدر هم رفقا به رنگ و لعاب وبلاگمون گیر می‌دن خوبه یه دستی به سر و روش بکشیم. دست به کار شدم. اینی که می‌بینید، حاصل همین تلاش نصفه روزس. از اونجا که حال ابتکار و آزمون و خطای رنگها را نداشتم، رنگ‌بندی پنل کناری کاملاً دزدیه!!! لوگوی بالای صفحه هم در عرض ۱۵ دقیقه درست شده؛ اینه که دلچسب نیست. ولی به هر حال از اون رنگ دربه داغون خلاص شدین و از اونجایی که من عاشق جلف‌بازی هستم، دچار یک جعبه مداد رنگی شدین! اینکار را کردم تا هرکسی رنگ مورد علاقه‌اش را در وبلاگ پیدا کنه  و...

اما حالا که تموم شده، خیلی به دلم ننشسته. حالا شما لطف کنین و نظر بدین تا درستش کنم و بهتر بشه (البته هر وقت که وقت کردم). در ضمن قصد دارم برای لوگو از یکی از رفقای کار درست در امر طراحی و کار با فتوشاپ کمک بگیرم و قولش را بگیرم که یه لوگوی خوشکل برام درست کنه. ببینیم چی میشه.

بزرگ و کوچک بودن و رنگ لینک‌ها را هم به مرور درست می‌کنم (ایشالا به محض وقت شدن). خلاصه بچه‌ها نظر بدین،‌ تا ببینم چیکارش بکنم.

زندگی اینجوری

خدایا مکن امید کسی را تو ناامید 

 

نمی‌دونم تا حالا حس کسی را که قراره تا چند وقت دیگه بمیره را درک کرده‌اید یا نه؟ حس این را داره که بره تو این مدت محدود هر کاری را که دوست داره انجام بده، خوش باشه و سعی کنه بیشترین بهره‌ی مادی و معنوی را در این مدت زمان ببره. همه را شاد کنه و...

خلاصه مطلب این‌که ما هم، همین حس را داریم.

... زنده می‌مونه، تنها ...

 

 

  

 

انسانِ تنهای تنها، زنده می‌مونه!

انسان ناامید زنده می‌مونه!

.

.

.

انسان ... زنده می‌مونه!

انسانی زنده نمی‌مونه که خودش را از دست داده باشه.

 

 

Do you know who a believer is?

تو مرا رهنمون کردی به این ناکجاآباد

آنچه که این روزها فکرم را به خود مشغول کرده این است که، بسیار بیشتر از آن‌که دنیای واقعی مرا در خود غوطه‌ور و مضمحل کند، افکار است که با من چنین کرده!

دارم به این نتیجه می‌رسم که شکست خورده‌ی دنیای افکارم؛ نه دنیای واقعی!

و شاید فردا همان روزی باشد که باید به بیرون از قصه بغلتیم، حال آن‌که همه عمر نابینا بودیم.

 

وَ مَن کانَ فِی هذِهِ أَعمٰی فَهُوَ فِی الأخرةِ أَعمٰی وَ أَضَلُّ سَبیلاً

"و هر که در این دنیا نابیناست، در آخرت نیز نابینا و گمراه‌تر است"    سوره‌ی اسراء آیه۷۲

اسباب جمع داری و کاری نمی‌کنی؟!

بدترین احوالی که در این روزها تجربه می‌کنم، امیدواری از فرط ناامیدی است.

و این واقعاً یکی از وحشتناک‌ترین حالاتی است که یک انسان می‌تواند داشته باشد.

 

یعنی دیگه راهی جز تحمل و امید نیست.