محدودیتهای مختلف این دنیا گاهاً نمیگذارند آدمها هستی خود را به نمایش بگذارند.
خیلی از آدمها هستن که نقش خودشون را تو دنیا بازی نکردن!
کاش بعضی وقتا خدا به اینها اینقدر آزادی عمل میداد و اینقدر از گرفتاریها رهاشون میکرد که به فطرتشون برمیگشتن. آره به خودشون.
نهایتاً خدا به آدمها این فرصت ادامه و بازگشت به خود را میده. در برزخ؛ در آخرت و شاید در جاهای دیگری که بعدها برایمان نمایان شود. این دنیا؛ این ۶۰ یا ۷۰ سال زندگی مهمه! خیلی خیلی خیلی هم مهمه. با این شرط که فرض بر ادامه نباشه. ولی اگه این زندگی امتدادی به وسعت بینهایت داشته باشد، اونوقت ۷۰ سال تقسیم بر بینهایت میشه صفر (۰ = ∞/۷۰)؛ یعنی اگر تمام این سالها را هم خرابکاری کرده باشیم (اگه نقشمان، آنکه تمایلش را داشتیم بازی نکردیم) باز هم با انتخاب مسیر درست، چیزی از دست ندادهایم.
اگر عمرهای بعدی انسان در امتداد عمر قبلیاش باشه، پیشرفت انسان امکانپذیره. همانطور که چنین است نظام آفرینش. وگرنه شروع مجدد یعنی تکرار کردهها.
بله مسیر رشد ما، از هیچ است به همه چیز. از نطفه است، از خاک است به نور به تجلّی. حرکت در این مسیر برای همه اجباریست. برای بعضی این عمرها طولانیتر و برای بعضی کوتاهتر. بسته به اینکه، نرم کردن و تبدیلشان به نور، چه میزان وقت نیاز دارد.
به به چه عجب شما آپ کردی:)
واقعا موافقم که اگه راه درست انتخاب شده باشه چیزی رو از دست نداده ایم. در حقیقت وقتی راه درست باشه خیلی از کارهای آدما به هم شبیه می شه چون به قول فیلم مارمولک راه های رسیدن به خدا به اندازه تمام آدماست. و وقتی هدف یکی باشه نهایت به یه جا ختم می شه...