تا گوساله بخواد گاو بشه...

ECG

 

از اونجایی که همه کارای این مملکت کشکیه، امروز هم مثل همه‌ی روزای دیگه، مشت حماقت مسؤلین خورد پای چشم ما!

استان... (که به دلایل امنیتی و کاری نمی‌تونم اسمش را ببرم) قبلاً یه مسؤل تجهیزات پزشکی داشت که سال‌ها در این پست بود و به رتق و فتق امور می‌پرداخت، تا این‌که سوتی در رفت که آقا از شرکت‌های مهندسی پزشکی برای خرید دستگا‌ه‌هاشون پورسانت می‌گیره! این میشه که در دولت جدید ایشون را از کار بیکار می‌کنن. اما از اینجا بشنوید که در این استان اصلاً متخصصی برای این امر تربیت نشده الی یه دختر خانم ۲۳ ساله که تازه مدرک مهندسی پزشکی را از یکی از دانشگاه‌های تهران دریافت کرده. اینه که مسؤلین در جهت نیل به اهداف والایشان و استفاده از نیروی زبده و متخصص جوان، این خانم را به ریاست تجهیزات پزشکی کل استان مزبور برگزیدند و تصمیم‌گیری در مورد میلیارد‌ها تومان سرمایه (که هم‌اکنون زیر دست ایشان است) را به کسی که احتمالاً تا قبل از دریافت این پست، از پدر گرامی پول تو جیبی می‌گرفته، دادند.

و از آنجا بشنوید که این خانم محترم، حداقل به لحاظ کاری به تأیید چندین نفر از متخصصین این حرفه (که من می‌شناسم‌شون) همانند بقیه‌ی دانشجویان تازه فارغ‌التحصیل شده و سر کار نرفته‌ی این مرز و بوم،‌ فرق الف را از ب تشخیص نمی‌ده و در مواردی به گاو می‌گه افلاطون! قدرت مدیریت هم با این همه منابع مالی؛ زیر صفره! حتی تا این حد که دفتر کار ایشون فقط و فقط یه تلفن داره و مسلمه که با این حجم ارائه محصولات شرکت‌ها، همیشه‌ی خدا هم اشغاله! هر وقت هم می‌گیم که خب چند خط تلفن اضافه کنید، انگار که داری با ... حرف می‌زنی! ماشالا ما ایرونی‌ها هم که اینقدر کارمون درسته که هیچ‌وقت فکر نمی‌کنیم که مثلاً به چند تا مشاور، یه مسؤل دفتر و... احتیاج داریم و خیرخواهی دیگران را هم حسودی و... می‌دونیم. خدا می‌دونه که چه خرج‌های مسخره‌ای در این روند‌ها ممکنه که نشه و از اونطرف چه ضررهای هنگفت و خرج‌های سنگینی از پول مردم بره! برای این‌که بدونین این خانم چه پدری داره از همه ارباب‌رجوعان در می‌یاره، یه نمونه را عرض می‌کنم:

روال فروش دستگاه‌های خیلی سنگین و گرون اینه که شرکت‌ها دستگاه‌هاشون را در محلی که مسؤل تجهیزات استان می‌گه می‌برن. این دستگاه‌ها یک ماه برای تست اونجا می‌مونه و بعد تصمیم گرفته می‌شه که کدوم دستگاه را بخرن. از اونجایی که دستگاه‌ها گرون هستن، شرکت‌های ارائه دهنده هم کمند. حالا از اونجا بشنوین که خانم برای دستگاه‌هایی در حد یکی، دو میلیون تومن که در مطب هر پزشکی پیدا می‌شه هم یه همچین برنامه‌ای راه انداخته،‌ و چون شرکت‌های ارائه دهنده‌ی این محصولات هم زیاد هستن، یه اوضاع قمر در اقربی بوجود اومده که دیگه کسی نمی‌تونه جمعش کنه! آیا واقعاً با مشاوره گرفتن از یه آدم متخصص و مقایسه مشخصات فنی دستگاه‌ها که تو کاتالوگ‌ها و سایت رسمی شرکت تولید‌کننده نوشته شده، نمی‌شد این کار را انجام داد؟ ما که امروز با هر بدبختی بود باهاش تماس گرفتیم و شماره موبایلش را گرفتیم؛ اما خدا نخواد که این وسط طرف گنده دماغ و در به داغون هم باشه و فکر کنه وزیر نمک شده! اینجا بود که قاط زدیم و برای همیشه از شرمندگیش در اومدیم. خلاصه این‌که ۲۰تا ECG پرید.

و تا گوساله بخواد گاو بشه،دل صاحبش آب می‌شه (منظورم به هیچ عنوان اون شخص نیست. این فقط مثله) و  راه بسیاری مانده تا...

نظرات 4 + ارسال نظر
چکاوک سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 07:36 ب.ظ

آره بابا این که ما رو کشته:دی
چی می شه گفت؟ حرف بزنی جواب می دن: جوون چرا ناراحت می شی؟ درخت رو ببین، این بادها که می وزند و هزاران چیز دیگر اینها همه امیدبخشه... حیفه که اینا رو نبینین و برین غصه یه بچه رو بخورید!!!
نمی دونم اینا چه ربطی به هم دارن!!!

ورونیکا چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:37 ق.ظ http://veronika.blogsky.com

خب بلاخره اون دختر خانم باید از یه جایی شروع کنه تا خبره بشه تو رشته تحصیلیش .
بهش کمک کنین تا زودتر راه و چاه و یاد بگیره :)

من کاملاْ موافقم که هر کسی باید از یه جایی شروع کنه و خرابکاری کنه تا یاد بگیره. والا ما هم همینطوری کار یاد گرفتیم ولی آخه از اول در این پست با این وسعت و با این همه پول بی‌زبون که قدرت اداره و مدیریتش را نداره؟! اگه مسؤلین ما این را نمی‌فهمن،‌ خودش که از توانائیهاش کاملاً مطلعه، چرا بی‌خیال وجدان شده و این پست را قبول کرده؟
البته شاید من هم بودم قبول می‌کردم!!! می‌دونین که...!
خوشحالم کردی که اومدی. :)

مسافر چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 03:43 ب.ظ

سلام
خب تو هم زیادی حرص نخور.
در کل اکثر آدما تو هر جایی و تو هر زمینه‌ای باید رو سر کچل یکی اوستا بشن دیگه!
فعلا

هدیه پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 05:38 ب.ظ

باید بگم من یکی که هم در ریز جزئیات کار هستم و هم ایشان را کاملاْ می شناسم از تمام وجودم برای همه مردم اون شهر و بهتره بگم اون استان می سوزه و با سایر مطلعین همدردی می کنم!!! و به خاطر سرمایه های کلانی که داره به هدر می ره در حالی که می تونست خیلی از مشکلات مردم اونجا رو تاسف می خورم.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد