خدایا. چقدر دلم تنگ شده که نصفه شب یا دمدمای سحر بیام تو حیاط، زیر آسمون بشینم و ازت بخوام که از آسمون؛ از طریق این لینک پر قدرت، مهربانانه معارف عمیقت را بر قلبم جاری کنی و خودت را انگیزهای برای حرکتی نو.
خدایا. ستارهی قطبی این دل گمگشته و این جان افسارگسیخته را به من نشان بده و نیرویی در وجودم فعال ساز که هرگز هیچ نیروی پیشرانی را قدرت رقابت با آن نباشد و هیچ مانعی سد حرکتم به سوی تو نشود.
خدایا.
دوستت دارم – به تو عشق میورزم.
تو هم مرا دوست داری و به من عشق میورزی.
از این بابت بر هر دویمان میبالم.
و مهمتر از این دو، اینکه من این را از اعماق دل میدانم و بر آن یقین دارم.
چه پله های قشنگی ساختی تا خونه خدا ... کاشکی منم از این پله ها داشتم
چه زیبا و بی ریا نوشته بودی، یه کوچولو هم حسودیم شد. ولی یه چیزی رو مطمئنم خدا کسی رو که صداش بزنه و بهش پناه ببره رو تنها نمی ذاره و حتما حواسش بهش هست.