کوری

 

 

می‌ترسم. خیلی نگرانم.

اگه از خیلی چیزا می‌ترسم شاید به‌ این خاطر باشه که: "کورم".

کور مطلق از همه چیز می‌ترسه. حتی از نعمت‌های خدا. از صدای باد. از صدای خش‌خش برگ.

این به این معنا نیست که محیط ترسناکه. به این معناست که به حقیقت محیط آگاه نیست.

انسان توی این دنیا کوره. ولی می‌تونه کور مطلق نباشه. بند دلش را بسپاره به اون بالاها. اونوقتِ که دیگه از هیچ چیز نمی‌ترسه.

اونوقت صدای باد را می‌شنوه و می‌شناسه. صدای نوک دارکوب را هجی می‌کنه. عهدنامه‌ی درخت را با خدایش می‌خونه و به عمق حقیقت می‌رسه.

این‌که می‌گن انسان مؤمن از چیزی نمی‌ترسه یا هر وقت خیلی ترس به سراغت اومد بدون که پایه‌های ایمانت سست شده، به این خاطره که انسانِ با ایمان دیگه کور نیست. انسان با ایمان چشمش به روی حقایق باز شده و از چیزی نمی‌ترسه و اصلاً چه دلیلی داره که از چیزی بترسه؟!

این انسان فقط از یه چیز می‌ترسه از یه جا می‌ترسه. از جایی که لحظه‌ای و کمتر از لحظه‌ای او در آن فضا حضور نداشته باشه.

با این حساب آخه برای چی نگرانم؟

مگه جایزه‌ی همه‌ی ماراتون‌های این دنیایی بهشته که اینقدر نگرانم؟

مگه می‌شه گفت...

ولی می‌شه یه چیزی را محکم گفت: خدایا بذار بند دل ما هم پیش تو باشه.


پی‌نوشت: بهم نخندین؛ ولی با همه‌ی این حرفا بازم می‌ترسم!

نظرات 2 + ارسال نظر
چکاوک پنج‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 06:22 ب.ظ

خیلی وقتا هم او کمک می کنه و حقایق رو نشونمون می ده ولی ما خودمون رو به ندیدن می زنیم به اصلاح مثل کورا رفتار می کنیم، این می شه که نشونه ها را نمی فهمیم، این میشه که آروم آروم از اصل فاصله می گیریم...

غریبه جمعه 20 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 12:34 ق.ظ

سلام آقا هادی
انسان مؤمن اینقدر راحت به حرف دلش گوش نمیده که شما میدی.یه خورده بشین فکر کن.....داری یه کاری میکنی که خودت فکر میکنی کار بدی نیست ولی این هم حرف شیطونه.......حواست رو جمع کن بگرد تو ببین چه کاری داری می کنی که خیلی اشتباهه...جرأت داشته باش و حداقل قبول کن که داری گناه بزرگی می کنی........بازم بهت سر میزنم........................

سلام. از اونجایی که غریبه‌ها به وبلاگ من نمی‌یان و همیشه برای کسایی که خیرخواه‌ام بودند، چه درست فکر کردن و چه غلط، احترام فوق‌العاده‌ای قائل بوده‌ام باید بگم، دوست من خیلی ممنون می‌شم که اگر می‌خواهی کمکی به من کنی (که مشتاقانه آن را پذیرا هستم) به هر طریق ممکن مشکلی که به‌نظرت آمده را برایم بگویی تا بدانم کدام نوشته‌ام این تلقی را در تو به وجود آورده است. خیلی برایم مهم است که از گناهی بزرگ که از آن غافلم و اینقدر بد است که نظر شما را هم به خود جلب کرده، دست بردارم. باز هم مرسی و امیدوارم توی جامعه همه مثل شما برای هم خیرخواه باشند. منتظر راهنمایی‌ت هستم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد