تا یار که را خواهد و میلش به که باشد

یه جمله: معمولاً مهم‌ترین اتفاق‌ها موقعی رخ می‌ده که آدم اصلاً انتظارش رو نداره!

یه حرف: خدایا، یعنی به من که الان همش منتظر یه اتفاق خوبم؛ یه ... می‌دی؟

نظرات 2 + ارسال نظر
چکاوک چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 06:46 ق.ظ

یه روز یه گربه جوان دور خودش می چرخید، گربه پیر رسید و گفت چی کار می کنی؟ گربه جوونه گفت: شنیدم اگه بتونم دمم رو بگیرم می تونم شاد باشم و همیشه بخندم! الان هم هر چی سریعتر می دوم انگار دمم ازم دورتر می شه!
گربه پیر گفت: اگه همین طوری راه بری و این کارا رو نکنی هم همیشه دمت باهاته، هم می تونی شادی کنی!
خیلی وقتا اگه هی به یه چیزی گیر ندیم و بذاریم سیر طبیعی اش رو طی کنه اون وقت بهش زودتر می رسیم...

هدیه چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 08:59 ق.ظ

نمی دونم چرا اما انگار با همه حرفات با یه تبصره موافقم.... یه تبصره : من به این حس زمانی رسیدم که قبل از اینکه بی خیال رسیدن به چیزی شده باشم همه تلاشمو کردم...بعد که بی خیال شدم یهو همه چیز درست میشه و اون چیزی که من می خواستم اونم عمدتا بی ارتباط به تلاشایی که کردم بدست می یاد اما با یه تفاوت : که من کلی تجربه دارم و قدر اونو بیشتر از بقیه می دونم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد